گاوزبان، گیاهی بیابانی با برگ های درشت و دراز شبیه زبان گاو، ساقه های درشت و پوشیده از پرزهای زبر و گل های کوچک به رنگ بنفش که در اردیبهشت و خرداد باز می شود و در طب کاربرد دارد، گل گاوزبان
گاوزَبان، گیاهی بیابانی با برگ های درشت و دراز شبیه زبان گاو، ساقه های درشت و پوشیده از پرزهای زبر و گل های کوچک به رنگ بنفش که در اردیبهشت و خرداد باز می شود و در طب کاربرد دارد، گُل گاوزَبان
رمان بری. درختی است که به درخت انار ماند و کوچکتر از او، حب قلقل دانۀ وی است و مغاث بیخ اوست. (الفاظ الادویه). جلنار ذکر. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). رجوع به حب القلقل شود
رمان بری. درختی است که به درخت انار ماند و کوچکتر از او، حب قلقل دانۀ وی است و مغاث بیخ اوست. (الفاظ الادویه). جلنار ذکر. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). رجوع به حب القلقل شود
حکیم مؤمن گوید: غیر رعی الابل است. نباتش مابین گیاه و درخت و پرشاخ و پراکنده و مربع و مایل بسفیدی و برگش شبیه به برگ به و از آن درازتر و عرضش کمتر و با زغب نرمی سفید و ثقیل الرائحه مایل بخوبی و ثمرش زرد مایل به پهنی و منبت او زمینهای درشت. در دوّم سرد و خشک و نزد بعضی گرم است مجفف قروح ظاهر و باطن است شرباًو ضماداً. و رافع سم شفنین بحری و طبیخ برگ و شاخ او مدر حیض و بول و مخرج جنین و رافع لکنت زبان و با حنا سیاه کننده موی و ذرور او جهت التیام جراحات و تنقیۀ خبیثۀ آن و استنجا به آب مطبوخ او مسکن حکۀ فرج و مقعد و ذکر و آب پختۀ او با عناب و مویز مفتح سدد و رافع التهاب و مضرّ گرده و مصلحش صمغ و قدر شربت از آب او دو وقیه و از جرم او تا سه درهم است و چون هفتاد مثقال او را با هفتاد رطل آب انگور شراب تربیب دهند جهت قرحۀ گرده و مثانه و نفث الدم و سرفه و سستی عضل و احتباس حیض نافع و قدر شربتش تا یک رطل است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به الالسفاقن شود
حکیم مؤمن گوید: غیر رعی الابل است. نباتش مابین گیاه و درخت و پرشاخ و پراکنده و مربع و مایل بسفیدی و برگش شبیه به برگ به و از آن درازتر و عرضش کمتر و با زغب نرمی سفید و ثقیل الرائحه مایل بخوبی و ثمرش زرد مایل به پهنی و منبت او زمینهای درشت. در دوّم سرد و خشک و نزد بعضی گرم است مجفف قروح ظاهر و باطن است شرباًو ضماداً. و رافع سم شفنین بحری و طبیخ برگ و شاخ او مدر حیض و بول و مخرج جنین و رافع لکنت زبان و با حنا سیاه کننده موی و ذرور او جهت التیام جراحات و تنقیۀ خبیثۀ آن و استنجا به آب مطبوخ او مسکن حکۀ فرج و مقعد و ذکر و آب پختۀ او با عناب و مویز مفتح سدد و رافع التهاب و مضرّ گرده و مصلحش صمغ و قدر شربت از آب او دو وقیه و از جرم او تا سه درهم است و چون هفتاد مثقال او را با هفتاد رطل آب انگور شراب تربیب دهند جهت قرحۀ گرده و مثانه و نفث الدم و سرفه و سستی عضل و احتباس حیض نافع و قدر شربتش تا یک رطل است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به الالسفاقن شود
گاوزبان وآن گیاهی دوائی باشد. نباتی است مفرّح، گرم و تر. بوغلس. گل گاوزبان. حمحم. کحیلاء. کحلاء. (منتهی الارب). کحیلاء یا شنجار که نباتی است. (از المنجد). حکیم مؤمن گوید: لسان الثور، به فارسی گاوزبان نامند. برگ نبات او با خشونت و سطبر و مایل به سیاهی و مفروش بر زمین و بر روی آن نقطه های سفید شبیه بخار و زغب دار و ساقش قریب به ذرعی و مزغب و شاخهای او با زغب و باریک و سفید و گلش لاجوردی به شکل گل انار و تخمش مستدیر و لعابی و در جبال دارالمرز کثیرالوجود است و قسمی که در اصفهان و بعضی بلاد گاوزبان میدانند مرماحور است و گل او لاجوردی و کوچک و مدور میباشد. در اول گرم و تر و قوتش تا هفت سال باقی است گل او الطف و جمیع اجزای او مفرّح و مقوی اعضای رئیسه و حواس و مسهل مرّهالسودا و صفرا و جهت امراض سوداوی و سرسام و برسام و جنون و مالیخولیا و خفقان و خشونت سینه و سرفه و ضیق النفس و نیکویی رخسار و سنگ مثانه و یرقان و تقویت حرارت غریزی مؤثر و مضر سپرز و مصلحش صندل و قدر شربت از آبش تا چهار وقیه و از جرم او ده درهم وبدلش به وزن او ابریشم محرق و چهار دانگ آن پوست ترنج است. و چون از آب او و آب سیب و آب مویز شراب ترتیب دهند ده مثقال آن تفریح به حد یک رطل شراب میکند بدون ازالۀ عقل. و دو درهم گل او با یکدرهم طین ارمنی و دو درهم شکر رافع خفقان است و عرق گاوزبان جهت امراض سوداوی مفید و در سایر افعال ضعیف تر و قدر شربتش سی مثقال است و برگ سوختۀ او جهت قلاع اطفال و سستی بن دندان و حرارت دهان مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). صاحب اختیارات بدیعی گوید: حشیشی است که به پارسی گاوزبان گویند و گویند نوعی از مرو است و بهترین آن شامی بود یا خراسانی ورق وی غلیظ بود و بر وی نقطه ها بود و طبیعت آن گرم و تر بود و گویند نزدیک به اعتدال بود و در وی سردی اندک بود و تر بود در آخر درجۀ اول و آنچه خشک بود رطوبت آن کمتر بود و گویند سرد و تر بود در سوم سوختۀ آن قلاع کودکان زایل کند والتهاب دهن ساکن کند و وی مفرح دل بود و مقوی آن و خفقان و علت سوداوی را نافع بود چون با نبات بپزند وگویند مضر بود بسپرز و مصلح آن صندل سرخ بود و بدل آن به وزن آن ابریشم سوخته و چهار دانگ وزن آن پوست اترج و گویند بدل آن بادرنج بویه و هندبا و گویند مصلح آن هلیلۀ پرورده است و بدل آن دو وزن آن پوست اترج است. ابوریحان بیرونی گوید: لسان الثور بسریانی لساناثورا گویند و به یونانی بوذااغلاس و فسیورا و به پارسی زبان گاو گویند. نبات او را برگهای پهن باشد و درشت. ’به’ گوید آن گیاهی است که برگهای او پهن باشد بشبه برگ مرو و درشت باشد و بر اطراف برگ همچنان دندانها باشد که بر پای ملخ بود و رنگ او میان سبز و زرداست ’دوس’ گوید برگ او گسترده بود و درشت بود و رنگ او سیاه بود و هیأت او خرد باشد و به زبان گاو مشابه بود و از خواص او آن است که چون در شراب بخورند نشاط زیاده کند ’ص اونی’ گوید گرم و تر است اندوه ببرد و نشاط انگیزد و اگر با شراب بخورند خفقان را سود دارد و جملۀ علتهای سوداوی را زایل کند قلاع را و سرفه و درشتی سینه و گلو و خشکی قصبۀ شش را چون با عسل بهم بیامیزند و بخورند مفید است و برگ او درشت بودو پهن. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان). ضریر انطاکی در تذکره گوید: بالیونانیه بوغلص و الفارسیه گاوزبان. نبت ربیعی غلیظ الورق خشن حرش الی السواد یفرش علی الارض و ساقه مزغب بین خضره و صفره کرجل الجراد و اصول فروعه دقاق بیض و فی وجه الورق نقط بیض ایضاً کبقایاشوک او زغب یرتفع من وسطه ساق نحو ذراع فیه زهر لازوردی یخلف بزرا مستدیرا لعابیا یبلغ بحزیران و یدخر آخرالجوزاء و تبقی قوته سبع سنین و موضعه جبال فارس و ذروات جزیره الموصل و یقال ان الذی یستعمل بدله فی غیر هذه البلاد هوالمرماخور و کانه کذلک و هو حار رطب فی الاولی او بارد شدید التفریح والتقویه للرئیسه والحواس جمیعاً و یسهل المرتین فینفع بذلک من الجنون و الوسواس والبرسام و المالیخولیا و اوجاع الحلق و الصدر و الرئه و السعال واللهیب و رماده من القلاع و امراض اللثه ذروراً و یکون من عصیره و عصیر التفاح والزبیب شراب. نقل فی الخواص ان اوقیه و نصفا منه تعدل رطلا من الخمر الخالص فی شده التفریح مع حضورالذهن و بالطین الارمنی یمنع الخفقان و ینعش القوی الغریزیه و یزیل الیرقان و الحصی و یصفی اللون و هو یضرالطحال ویصلحه الصندل و شربه مائه اربع اواق و جرمه عشره دراهم و بدله مثله ریباس و نصفه سنبل و ربعه اسارون
گاوزبان وآن گیاهی دوائی باشد. نباتی است مفرّح، گرم و تر. بوغلس. گل گاوزبان. حمحم. کحیلاء. کحلاء. (منتهی الارب). کحیلاء یا شنجار که نباتی است. (از المنجد). حکیم مؤمن گوید: لسان الثور، به فارسی گاوزبان نامند. برگ نبات او با خشونت و سطبر و مایل به سیاهی و مفروش بر زمین و بر روی آن نقطه های سفید شبیه بخار و زغب دار و ساقش قریب به ذرعی و مزغب و شاخهای او با زغب و باریک و سفید و گلش لاجوردی به شکل گل انار و تخمش مستدیر و لعابی و در جبال دارالمرز کثیرالوجود است و قسمی که در اصفهان و بعضی بلاد گاوزبان میدانند مرماحور است و گل او لاجوردی و کوچک و مدور میباشد. در اول گرم و تر و قوتش تا هفت سال باقی است گل او الطف و جمیع اجزای او مفرّح و مقوی اعضای رئیسه و حواس و مسهل مرّهالسودا و صفرا و جهت امراض سوداوی و سرسام و برسام و جنون و مالیخولیا و خفقان و خشونت سینه و سرفه و ضیق النفس و نیکویی رخسار و سنگ مثانه و یرقان و تقویت حرارت غریزی مؤثر و مضر سپرز و مصلحش صندل و قدر شربت از آبش تا چهار وقیه و از جرم او ده درهم وبدلش به وزن او ابریشم محرق و چهار دانگ آن پوست ترنج است. و چون از آب او و آب سیب و آب مویز شراب ترتیب دهند ده مثقال آن تفریح به حد یک رطل شراب میکند بدون ازالۀ عقل. و دو درهم گل او با یکدرهم طین ارمنی و دو درهم شکر رافع خفقان است و عرق گاوزبان جهت امراض سوداوی مفید و در سایر افعال ضعیف تر و قدر شربتش سی مثقال است و برگ سوختۀ او جهت قلاع اطفال و سستی بن دندان و حرارت دهان مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). صاحب اختیارات بدیعی گوید: حشیشی است که به پارسی گاوزبان گویند و گویند نوعی از مرو است و بهترین آن شامی بود یا خراسانی ورق وی غلیظ بود و بر وی نقطه ها بود و طبیعت آن گرم و تر بود و گویند نزدیک به اعتدال بود و در وی سردی اندک بود و تر بود در آخر درجۀ اول و آنچه خشک بود رطوبت آن کمتر بود و گویند سرد و تر بود در سوم سوختۀ آن قلاع کودکان زایل کند والتهاب دهن ساکن کند و وی مفرح دل بود و مقوی آن و خفقان و علت سوداوی را نافع بود چون با نبات بپزند وگویند مضر بود بسپرز و مصلح آن صندل سرخ بود و بدل آن به وزن آن ابریشم سوخته و چهار دانگ وزن آن پوست اترج و گویند بدل آن بادرنج بویه و هندبا و گویند مصلح آن هلیلۀ پرورده است و بدل آن دو وزن آن پوست اترج است. ابوریحان بیرونی گوید: لسان الثور بسریانی لساناثورا گویند و به یونانی بوذااغلاس و فسیورا و به پارسی زبان گاو گویند. نبات او را برگهای پهن باشد و درشت. ’به’ گوید آن گیاهی است که برگهای او پهن باشد بشبه برگ مرو و درشت باشد و بر اطراف برگ همچنان دندانها باشد که بر پای ملخ بود و رنگ او میان سبز و زرداست ’دوس’ گوید برگ او گسترده بود و درشت بود و رنگ او سیاه بود و هیأت او خرد باشد و به زبان گاو مشابه بود و از خواص او آن است که چون در شراب بخورند نشاط زیاده کند ’ص اونی’ گوید گرم و تر است اندوه ببرد و نشاط انگیزد و اگر با شراب بخورند خفقان را سود دارد و جملۀ علتهای سوداوی را زایل کند قلاع را و سرفه و درشتی سینه و گلو و خشکی قصبۀ شش را چون با عسل بهم بیامیزند و بخورند مفید است و برگ او درشت بودو پهن. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان). ضریر انطاکی در تذکره گوید: بالیونانیه بوغلص و الفارسیه گاوزبان. نبت ربیعی غلیظ الورق خشن حرش الی السواد یفرش علی الارض و ساقه مزغب بین خضره و صفره کرجل الجراد و اصول فروعه دقاق بیض و فی وجه الورق نقط بیض ایضاً کبقایاشوک او زغب یرتفع من وسطه ساق نحو ذراع فیه زهر لازوردی یخلف بزرا مستدیرا لعابیا یبلغ بحزیران و یدخر آخرالجوزاء و تبقی قوته سبع سنین و موضعه جبال فارس و ذروات جزیره الموصل و یقال ان الذی یستعمل بدله فی غیر هذه البلاد هوالمرماخور و کانه کذلک و هو حار رطب فی الاولی او بارد شدید التفریح والتقویه للرئیسه والحواس جمیعاً و یسهل المرتین فینفع بذلک من الجنون و الوسواس والبرسام و المالیخولیا و اوجاع الحلق و الصدر و الرئه و السعال واللهیب و رماده من القلاع و امراض اللثه ذروراً و یکون من عصیره و عصیر التفاح والزبیب شراب. نقل فی الخواص ان اوقیه و نصفا منه تعدل رطلا من الخمر الخالص فی شده التفریح مع حضورالذهن و بالطین الارمنی یمنع الخفقان و ینعش القوی الغریزیه و یزیل الیرقان و الحصی و یصفی اللون و هو یضرالطحال ویصلحه الصندل و شربه مائه اربع اواق و جرمه عشره دراهم و بدله مثله ریباس و نصفه سنبل و ربعه اسارون
نباتی است دوائی، برگش دراز و اطراف او مانند اره و صلب وسبز مایل به سفیدی و زردی و شاخها پراکنده و بقدر دو ذرع و بر سر آن قبه ای مستدیر و گلش بنفش و بیخ او مربع و سیاه و ربیعی است. در سوّم گرم و خشک و طبیخ او جهت حصاه گرده و مثانه و فرزجۀ بیخش جهت گشودن حیض و اخراج جنین نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ورق حدید الاطراف کاسنان المنشار جعد خشن فیه مراره وحده حار یابس فی الثانیه یفتت الحصی قیل عن تجربه و یدرویسقط الاجنه نقلاً و لانعرفه. (تذکرۀ ضریر انطاکی)
نباتی است دوائی، برگش دراز و اطراف او مانند اره و صلب وسبز مایل به سفیدی و زردی و شاخها پراکنده و بقدر دو ذرع و بر سر آن قبه ای مستدیر و گلش بنفش و بیخ او مربع و سیاه و ربیعی است. در سوّم گرم و خشک و طبیخ او جهت حصاه گرده و مثانه و فرزجۀ بیخش جهت گشودن حیض و اخراج جنین نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ورق حدید الاطراف کاسنان المنشار جعد خشن فیه مراره وحده حار یابس فی الثانیه یفتت الحصی قیل عن تجربه و یدرویسقط الاجنه نقلاً و لانعرفه. (تذکرۀ ضریر انطاکی)
پیش رفتگی آب در خاک. خلیج: بحر قلزم لجه ای است از دریای هند و آن را بحر احمر گفته اند. طرف شرقیش دیار یمن و عرب است و طرف غرب.... و طول این بحر بر وریب طول و عرض ربع مسکون است و از قلزم تا یمن چهار صد و شصت فرسنگ باشد و عرضش بر صفت رودی یا بحیره است چنانکه از قصبۀ قلزم تا چند فرسنگ از این رو بدان رو دیدار دهد. و آن رالسان البحر خوانند... (نزهه القلوب چ اروپا ص 234) سیپیاست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به سیبیا و رجوع به آذاریقون و ارنب البحر شود. قناطه. استخوان سیبیا. خزفه سیبیا. استخوان سرطان بحری. سیپیاست. (فهرست مخزن الادویه). زبدالبحر. کف دریا
پیش رفتگی آب در خاک. خلیج: بحر قلزم لجه ای است از دریای هند و آن را بحر احمر گفته اند. طرف شرقیش دیار یمن و عرب است و طرف غرب.... و طول این بحر بر وریب طول و عرض ربع مسکون است و از قلزم تا یمن چهار صد و شصت فرسنگ باشد و عرضش بر صفت رودی یا بحیره است چنانکه از قصبۀ قلزم تا چند فرسنگ از این رو بدان رو دیدار دهد. و آن رالسان البحر خوانند... (نزهه القلوب چ اروپا ص 234) سیپیاست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به سیبیا و رجوع به آذاریقون و ارنب البحر شود. قناطه. استخوان سیبیا. خزفه سیبیا. استخوان سرطان بحری. سیپیاست. (فهرست مخزن الادویه). زبدالبحر. کف ِ دریا
خوشه آبی: آبزبانه از گیاهان گیاهی است آبزی از تیره نایاداسه و از رده تک لپه ییها. این گیاه علفی است و دارای ساقه خزنده و برگهای قلبی شکل متقابل و شفاف است. گلهایش سبز رتنگ و کوچک و دارای آرایش سنبله میباشند. از عصاره انساج اسن گیاه جهت رفع خارش های جلدی و مخاطی استفاده مینمایند سنبله آبی جار النهر
خوشه آبی: آبزبانه از گیاهان گیاهی است آبزی از تیره نایاداسه و از رده تک لپه ییها. این گیاه علفی است و دارای ساقه خزنده و برگهای قلبی شکل متقابل و شفاف است. گلهایش سبز رتنگ و کوچک و دارای آرایش سنبله میباشند. از عصاره انساج اسن گیاه جهت رفع خارش های جلدی و مخاطی استفاده مینمایند سنبله آبی جار النهر